عکس و مکث

سیپان ویرش گرفته بود الاغ را از دروازه ی زمین فوتبال رد کند. الاغ بیشتر از ده دقیقه همانجا نعل هایش را به زمین میخ کرده بود و جنب نمی خورد. من از بی حوصله گی بالای میله آویزان شدم تا سیپان از خر شیطان پیاده شود. کارش را اینطور توجیه می کرد: «ده ساله کسی تو این زمین فوتبال گُل نزده»

زود خانه نمی رفتیم یخ می زدیم. زمستان های درسیم از اوایل پاییز شروع می شد.

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط