سیپان ویرش گرفته بود الاغ را از دروازه ی زمین فوتبال رد کند. الاغ بیشتر از ده دقیقه همانجا نعل هایش را به زمین میخ کرده بود و جنب نمی خورد. من از بی حوصله گی بالای میله آویزان شدم تا سیپان از خر شیطان پیاده شود. کارش را اینطور توجیه می کرد: «ده ساله کسی تو این زمین فوتبال گُل نزده»
زود خانه نمی رفتیم یخ می زدیم. زمستان های درسیم از اوایل پاییز شروع می شد.
Post Views: 16
آخرین نظرات: